در کارگاه داستاننویسی استاد محمد محمدعلی با منیرو روانیپور
هومن کبیری پرویزی – نورث ونکوور
سهشنبه شب هفتهٔ گذشته، ۴ دسامبر ۲۰۱۸، کارگاه داستاننویسی استاد محمدعلی همچون همیشه بهجای برگزاری جلسات عادی خود، پذیرای میهمان فرهیختهٔ شهرمان بود؛ میهمان ما اینبار منیرو روانیپور بود که طی سفری چندروزه، علاوه بر دیدار در کارگاه داستاننویسی، دو دیدار عمومی دیگر با وی به همت کولیهای مقیم ونکوور تدارک دیده شده بود.
در بخش اول این جلسه، ابتدا استاد محمدعلی پس از تشکر از حضور علاقهمندان به هنر و ادبیات، به حضور آهو خردمند، بازیگر سرشناس تئاتر و سینما، در این جلسه اشاره کرد و سپس مطلب خود را با عنوان «در ارجمندی منیرو روانیپور» برای جمع خواند:
«از ۱۳۶۰ شاهد رشد و بالندگی منیرو بودهام. شاهد جنون نوشتن. جنون کار مستمر و باز هم نوشتن و نوشتن. گاهی زندگی عمومی و خصوصیاش را مقایسه میکنم با دیگر زنان نویسندهٔ ایران که نام و آوازهٔ درخوری داشتهاند. نخست یاد سیمین دانشور میافتم که با اولین رمانش «سَووشون» پایه و اساس نگاه زنانه را در ادبیات داستانی ایران گذاشت. مقایسهاش میکنم با مهشید امیرشاهی، شهرنوش پارسیپور، غزاله علیزاده و بعدتر شیوا ارسطویی و بعدتر مهسا محبعلی که هر کدام رنگ و لعابی بر پیکر ادبیات داستانی محافظهکار و ترسخوردهٔ ایران زدند. اما آنچه منیرو بر ادبیات داستانی افزود، چشمگیرتر از رنگ و لعاب بود و آن افزودن اسطورهها و افسانههای بخش جنوبی کشور بود بر پیکرهٔ آن ادبیات داستانی که همواره از ترس سانسور ترسخورده و غمزده بوده است.
پس به باور من منیرو روانیپور در میان نویسندگان زن ایرانی جایگاه ویژهای دارد. او تنها زن جنوبیای است که با وجود خیل مردان دستبهقلم آن سامان، از شهرتی درخور برخوردار است. بر خلاف بیشتر نویسندگان جنوبی که رئالیسم سیاسی، اجتماعی و سخت عینی را دستمایهٔ کار خود قرار دادهاند، رئالیسم منیرو اغلب تخیلی است، بهتر که گفته شود آمیختهای از عین و ذهن و گاه دورشونده از رئالیسم شناختهشده نزد همگان. روانیپور در سال ۱۳۳۱ در جُفره از حوالی بوشهر به دنیا آمد و بعدها از دانشگاه شیراز در رشتهٔ روانشناسی فارغالتحصیل شد. شغلهای گوناگونی را تجربه کرد. کار جدی نویسندگی او با سکونت در تهران آغاز شد. روانیپور با مجموعه داستان کوتاه «کنیزو» خوش درخشید. کنیزو حکایت اندوهبار زنی کارگر جنسی است که مردم شهر، حتی مردانی که از او بهره بردهاند، چه در زندگی و چه هنگام مرگ به چشم حقارت و پستی مینگرند. این میان، دخترکی به نام مریم، آنچه را که بزرگترها با پیشداوری درنیافته بودند، میبیند. داستانهای دیگر این مجموعه گویی پایه و اساس رمانهاییاند که منیرو بعدها مینویسد. نگاه کنید به داستان «آبیها» که اساس رمان «اهل غرق» است و «جمعهٔ خاکستری» که زمینهٔ رمان «دل فولاد» را در خود دارد.
رمان اهل غرق برای روانیپور شهرتی بهسزا بههمراه داشت. این رمان مانند دیگر آثاری که به سبک معروف رئالیسم جادویی نوشته شدهاند، واقعیت و خیال را همعرضِ هم، پیش میبرد. آدمهای واقعی در کنار موجودات خیالی دریایی در رمان ظاهر میشوند. و ماجرای همهٔ اینها برمیگردد به شخصیت مهجمال، مردی دریایی، نیمهواقعی و نیمهافسانهای. روانیپور پس از اهل غرق، رمان دل فولاد را منتشر کرد. این اثر زمینهٔ اتوبیوگرافیک دارد و حکایت زن نویسندهٔ تنهایی را در تهران باز میگوید. این اثر هم مانند اهل غرق، خیلی زود مطرح شد و نشان داد که روانیپور کار نویسندگی را بهجد دنبال میکند. منیرو با چاپ مجموعه داستانهای «سنگهای شیطان»، «سیریا، سیریا» ثابت کرد که در داستان کوتاه نیز دستی قوی دارد.
هر چند جمعی از منتقدان برخی آثار منیرو را در ردیف داستانهای واقعگرای جادویی، از نوع آمریکای لاتین، خاصه صدسال تنهایی مارکز میدانند، اما به باور من روانیپور توانسته با تلاش بسیار سکهٔ خود را بزند و نوعی داستان وهمی تخیلی را با آمیزهای از خرافات اقلیم جنوب در هم آمیزد و از نوع ادبیات جادویی مارکزی دوری جوید. همچنان که تلاشهای غلامحسین ساعدی نیز در پی گسترش این نوع ادبیات قابل تقدیر است.»
سپس منیرو روانیپور در آغاز سخنان خود با تقدیر از محمد محمدعلی بهدلیل حمایتهایش، گفت که نوشتنِ رمان اهل غرق را مدیون ایشان میداند، چون زمانیکه وی آن را برای هنرجویان کلاسهای داستانخوانی هوشنگ گلشیری خوانده بود، نقدهای بسیار بدی شده بود در حالیکه محمد محمدعلی تنها کسی بوده که با صبوری، هوش و درایت توانسته بود آیندهٔ این رمان را روشن ببیند. روانیپور در ادامه از سالهای تجربهاندوزیاش گفت و اشاره کرد که چگونه طی مدت اقامتش در شیراز سعی میکرده مرتب خود را به جلسات داستانخوانی گلشیری در تهران برساند و اگر فرصتی باشد، داستانی در آنجا بخواند. وی گفت که از گروه گلشیری در آن سالها بسیار آموخت و با ادبیات مدرن آشنا شد.
منیرو روانیپور در ادامهٔ سخنانش اشاره کرد که زمانی که «اهل غرق» چاپ شد، اغلب او را متهم کردند که آن را از روی صد سال تنهایی نوشته است، در حالیکه عناصری که در «اهل غرق» آمده، بومی است و متعلق به فرهنگ و اقلیم اوست. وی گفت صد سال تنهایی بهواقع جرئت گفتن آنها را به او بخشیده بود.
سپس منیرو روانیپور بخشهایی از «آناهیتا» را خواند و در پی آن دکتر فرزان سجودی با اشاره به جریان داستاننویسی ایران از دههٔ ۴۰ به بعد، به بررسی جایگاه، برجستگی و صاحب سبک و امضا بودن او پرداخت. وی گفت که معتقد است روانیپور نیز مانند هر نویسندهای، هم از نویسندگان پیش از خود و تاریخ ادبیات خود تأثیر پذیرفته است و هم از نویسندگان همعصر خود، و شبکههای پیچیدهٔ گفتوگوهای بینِمتنی، بینِادبی و بینژانری و البته ادبیات جهانی. دکتر سجودی اضافه کرد بههمین دلیل، ضمن تأیید سخنان محمد محمدعلی دربارهٔ سبک کار روانیپور، معتقد است که سبک وی رئالیسم جادویی آمریکای لاتین نیست و در عین حال هست. چرا که این تأثیرپذیری بینامتنی و تقلید، با هم تفاوت دارند. این مانند گفتوگوییست میان متون؛ در گفتوگو نوعی زایایی و پویایی بیپایان وجود دارد و این نه تنها چیز بدی نیست، بلکه دامنهٔ گستردهٔ اشراف آن نویسنده را به جهانی که در آن زندگی میکند، نشان میدهد.
دکتر سجودی در ادامه با اشاره به ادبیات رئالیستی دههٔ ۲۰ و کارهای برجستهای چون «زیر چراغ قرمز» صادق چوبک، که اغلب بر اساس رئالیسم اجتماعی و سوسیالیستی نوشته شده بودند، گفت که اتفاقاً اگر منیرو روانیپور آن ادبیات را، با وجود خوب بودن و برجسته بودنش، تکرار میکرد، نشان میداد که این ادبیات عقیم شده و از کار افتاده است. بنابراین اگر ادبیات رئالیسم جادویی را از سیطرهٔ آمریکای لاتین خارج کنیم – نه به مفهوم آنکه بگوییم ما نوع ایرانیِ بهترش را داریم – با نگاه به ادبیات جنوب و ادبیات ساحلنشین ایران، بهطور مثال توصیفات جزءنگرانهٔ ریزی که در داستان «طاووسهای زرد» هست و یادآور پاراگرافهای آغازین تنگسیر است، میبینیم که این رگهها و تلفیقها و رنگارنگیِ نوشتنها وجود داشته است، و به این ترتیب است که منیرو روانیپور امضای خاص خودش را پیدا میکند.
دکتر سجودی سپس اشاره کرد که اقلیمگرایی و بومیگرایی و تنوع هویتهای بومی که از حدود دههٔ شصت در آثار برجستهٔ منیرو روانیپور دیده میشود، آن رگههای آشنایی عمیق به ادبیات فولکلوریک و نگاههای مردمشناختی به اقلیمی که در آن زندگی کرده است، اصلاً تصادفی نیست و ولو ناخودآگاه، همسو با جریان جهانی ضدیت با مرکزگرایی تمامیتخواه است.
دکتر سجودی در پایان سخنانش، توضیح داد آنچه رئالیسم جادویی خوانده میشود، بیشتر آن چیزیست که دیگرانی که ساکن آن اقلیم خاص نیستند بر آن مینهند، چرا که بهقول خود مارکز، «آنچه اروپاییان رئالیسم جادویی مینامند، برای ما عین رئالیسم و خودِ واقعیت زندگی است.» او اشاره کرد که «کنیزو» را میتوان اثری درخشان، شجاعانه و جسورانه در این زمینه دانست و «اهل غرق» را آستانهای برای این نوع نوشتن.
پس از تنفس کوتاهی در بخش دوم، ابتدا کاریکاتوری که افشین سبوکی از منیرو روانیپور کشیده بود، توسط ایشان به وی اهدا شد و سپس باقی جلسه به پرسش و پاسخ اختصاص داده شد.